جدول جو
جدول جو

معنی قاب ساز - جستجوی لغت در جدول جو

قاب ساز
(پُ تَ / تِ خوَرْ / خُرْ)
کسی که شغلش ساختن قاب باشد
لغت نامه دهخدا
قاب ساز
فرواز گر کسی که شغلش ساختن قاب (مخصوصا قاب عکس) باشد
تصویری از قاب ساز
تصویر قاب ساز
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قاب بازی
تصویر قاب بازی
نوعی بازی و قمار که با قاب یا بجول گوسفند انجام می شود، بجول بازی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سبب ساز
تصویر سبب ساز
سازندۀ سبب، به وجودآورندۀ سبب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قاب باز
تصویر قاب باز
کسی که قاب بازی کند، بجول باز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شراب ساز
تصویر شراب ساز
سازندۀ شراب، کسی که شراب می سازد، آنکه شراب می اندازد، کسی که از انگور یا چیز دیگر شراب تهیه می کند و می فروشد
فرهنگ فارسی عمید
یکی از قاب بالان، رجوع به قاب بالان شود
لغت نامه دهخدا
(قَ / قِ گِ رِ تَ / تِ)
سازندۀ راه، بناکننده راه، که بکار کشیدن راه پردازد، که عمل او ساختن جاده و راه است، و رجوع به راهسازی شود
لغت نامه دهخدا
(کُ تَ خوَرْ / خُر دَ / دِ)
مصلحت بین، مستشار، مصلحت اندیش، باتدبیر:
ندید او همی مردم رای ساز
رسیدش به تدبیرسازان نیاز،
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(رِ)
رشته ای از سیم یا زه که بر سازها بندند و زخمه بر آن زنند. آنچه از آهن و برنج و طلا یا رودۀ حیوانات سازند و بر آلات موسیقی بندند، مانند تار چنگ، تار قانون... رجوع بتار شود
لغت نامه دهخدا
(دی دَ / دِ)
داغ کننده، سازندۀ آلت داغ
لغت نامه دهخدا
(یَ فَ)
کسی که برای دیگری حساب بتراشد و بسازد
لغت نامه دهخدا
نوعی بازی که با قاب گوسفند کنند، بازی با پژول (بجل) گوسفند و مانند آن
لغت نامه دهخدا
عمل قاب ساز
لغت نامه دهخدا
(پُ تَ / تِ خوا / خا)
آنکه قاب بازی کند، قمارباز
لغت نامه دهخدا
تصویری از سبب ساز
تصویر سبب ساز
بوجود آورنده سبب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قفس ساز
تصویر قفس ساز
آنکه قفس سازد قفس ساز مرغان درین نوبهار قفس سازی آموخت از شاخسار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاب سازی
تصویر قاب سازی
فروازی فرواز گری عمل و شغل قاب ساز، دکان قاب ساز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قالب ساز
تصویر قالب ساز
برهنیتار یتک ساز، مهر کن آنکه قالب برای اشیا مختلف سازد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاب باز
تصویر قاب باز
بجولباز، منگی آنکه با قاب بازی کند، قمار باز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلب ساز
تصویر قلب ساز
نبهره گر
فرهنگ لغت هوشیار
تضرع کننده زاری کننده: بره پیش مهراج باز آمدند بپوزش همه لابه ساز آمدند. (گرشا. لغ)، درخواست کننده، متملق چاپلوس، فریبنده مکار
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که کارهای دیگران را انجام دهد: کار گشای، نیک انجام دهنده امور عامل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قفل ساز
تصویر قفل ساز
کوپله ساز چلنگر چیلانگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تار ساز
تصویر تار ساز
آنکه تار (آلت موسیقی) سازد سازنده تار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدح ساز
تصویر قدح ساز
سوین ساز ساغر ساز، چمانی آنکه قدح سازد ساغر ساز، ساقی قدح پیما
فرهنگ لغت هوشیار
بجولبازی، منگ منگیا بازی با قاب توضیح در عهد شاه عباس بزرگ معمول بود که با قاب (گوسفند) بازی میکردند. یک طرف قاب دزد و طرف دیگر آن عاشق نامیده می شد، قمار بازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاب بال
تصویر قاب بال
پوشبال یک فرد حشره از راسته قاب بالان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاشق ساز
تصویر قاشق ساز
کفچک ساز آنکه قاشق سازد قاشق تراش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قالب سازی
تصویر قالب سازی
یتک سازی، مهر کنی ساختن قالب برای اشیا مختلف، مهر کنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رای ساز
تصویر رای ساز
مستشار، مصلحت اندیش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شراب ساز
تصویر شراب ساز
باده ساز آن که می تهیه کند کسی که شراب اندازد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادب ساز
تصویر ادب ساز
ادب سازنده، تربیت کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قفل ساز
تصویر قفل ساز
چیلانگر
فرهنگ واژه فارسی سره
قاب انداز، قاب باز، قمارباز، مقامر
فرهنگ واژه مترادف متضاد